کد مطلب:93766 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:1747

اهمیت قرآن











ابتدا نكاتی باختصار درباره قرآن بیان می كنیم.[1].

1- فضل قرآن و عظمت آن- در قرآن كریم درباره عظمت آن آمده: (لو انزلنا هذا القرآن علی جبل لرایته خاشعا متصدعا من خشیه الله) (اگر نازل می كردیم این قرآن را بر كوهی، همانا آنرا خاشع و شكافته می دیدی از خوف و ترس خداوند)[2] یعنی اگر كوه دارای عقل و شعور بود، چنین می شد، پس بعضی از مردم مثل كفار كه اثرپذیر نیستند قلب آنها از سنگ سخت تر است درباره فضل آن در روایات آمده: «قال النبی (ص): فضل القرآن علی سائر الكلام كفضل الله علی خلقه» (پیامبر فرمودند: فضیلت قرآن بر دیگر كلامها مثل فضیلت خدا بر مخلوقات او است)[3] یعنی در اینجا مقیاس سنجی كلامها بر حسب مقیاس سنجی متكلمین است.

2- حافظ قرآن- قال النبی (ص): «عدد درج الجنه عدد آی القرآن. فاذا دخل صاحب القرآن الجنه قیل له: ارقا و اقرا، لكل آیه درجه، فلا تكون فوق حافظ القرآن درجه» (پیامبر گرامی فرمودند: عدد درجات بهشت بعدد آیات قرآن است، زمانی كه صاحب و تلاوت كننده قرآن داخل بهشت شود، گفته می شود: برای او: بالا

[صفحه 439]

رو و بخوان، برای هر آیه ای درجه ای است، بالاتر از درجه حافظ قرآن درجه ای نیست).[4].

قال الصادق (ع): «الحافظ للقرآن، العامل به، مع السفره الكرام البرره» (حافظ قرآن كه عامل به آن باشد با فرشتگان ارجمند نیكوكار مصاحب است).[5].

3- حامل قرآن- قال النبی (ص): «اشراف امتی حمله القرآن و اصحاب اللیل» (افراد با شرافت امت من حاملین قرآن و شب زنده داران هستند[6] ) و چه نیكوست كه حامل قرآن خود، از شب زنده داران باشد.

4- تلاوت كننده قرآن: قال النبی (ص):... و لتالی آیه من كتاب الله خیر من تحت العرش الی تخوم السفلی» (و برای تلاوت كننده آیه ای از قرآن ارزش و ثوابی بهتر از آنچه زیر عرش تا زمین است موجود است)[7] یعنی ثواب آن بهتر است از آنچه بین عرش و طبقات پائین است. قال النبی (ص): «.... و یدفع عن تالی القرآن بلوی الاخره» (... و دفع می شود از تلاوت كننده قرآن بلای آخرت و گرفتار شدن در آن).[8].

در روایتی دیگر پیامبر خطاب به سلمان می فرماید: ای سلمان! بر تو است خواندن قرآن، زیرا قرائت آن كفاره گناهان و پوششی برای آتش و امانی از عذاب است... مومن زمانی كه قرآن می خواند خداوند با نظر رحمت به او می نگرد.[9].

در روایتی دیگر خطاب به او گویند: ای سلمان، مومن زمانی كه قرائت قرآن

[صفحه 440]

كند، خداوند درهای رحمت را به روی او گشاید... و نیست چیزی بعد از تعلم علم محبوبتر در نزد خداوند از قرائت قرآن، و با كرامت ترین بعد از انبیاء در نزد خداوند، علماء هستند، و بعد از آنها حاملین قرآن، خارج می شوند از دنیا مثل خارج شدن انبیاء، و محشور می شوند از قبرهایشان با انبیاء و با آنها از صراط می گذرند، و ثوابی مثل ثواب انبیاء دریافت می كنند، پس خوشا به حال طالب علم و حامل قرآن از كرامت و شرافتی كه نزد خدا برای آنها آماده شده است».[10].

5- مستمع قرآن- قال علی (ع): «من استمع آیه من القرآن خیر له من ثبیر ذهبا (كسی كه استماع آیه ای از قرآن كند بهتر است، برای او از اینكه كوه «ثبیر» (كه كوه بزرگی است در یمن) را طلا كرده به او دهند).[11].

قال الصادق (ع): «من استمع حرفا من كتاب الله من غیر قراءه كتب الله له حسنه و محی عنه سیئه و رفع له درجه» (كسی كه حرفی از كتاب خدا را بدون قرائت بشنود خداوند برای او حسنه نوشته و گناه او را محو و درجه او را رفیع گرداند).[12].

6- فضل قرائت قرآن در نماز- حضرت علی (ع) از پیامبر نقل می كنند كه فرمود: قرائت قرآن در نماز افضل از قرائت آن در غیر نماز، و قرائت قرآن در غیر نماز افضل از ذكر خداوند تعالی، و ذكر او افضل از صدقه، و صدقه افضل از روزه، و روزه سپری از آتش قهر الهی است.[13].

7- تعلیم و تعلم قرآن- خداوند متعال می فرماید: (... كونوا ربانیین بما كنتم تعلمون الكتاب و بما كنتم تدرسون) (... ربانی و عارف به خدا و عابد او باشید،

[صفحه 441]

به سبب تعلیم قرآن و تعلم آن)[14] از این آیه استفاده می شود تعلیم و تعلم قرآن نقش بسزائی در نزدیك كردن بنده به مولای حقیقی و رب العالمین دارد، و می تواند منبع بزرگ معرفت برای شناسائی هر چه بهتر حق باشد.

قال النبی (ص): «خیاركم من تعلم القرآن و علمه» (بهترین شما كسی است كه قرآن را یاد گرفته و یاد دهد).[15].

قال الصادق (ع): «ینبغی للمومن ان لا یموت حتی یتعلم القرآن او یكون فی تعلمه» (برای مومن شایسته است كه نمیرد تا اینكه تعلم قرآن كند، یا در حال تعلم قرآن باشد).[16].

8- كیفیت قرائت قرآن

الف- ادب ظاهری- در قرآن كریم آمده: (... و رتل القرآن ترتیلا) (قرآن را با تانی و وضوح تلاوت كن).[17].

در جای دیگر می فرماید: (و اذا قری ء القرآن فاستمعوا له و انصتوا لعلكم ترحمون) (و زمانی كه قرآن قرائت می شود گوش فرا دهید، و ساكت باشید، تا مورد رحمت خداوندی قرار گیرید)[18] در روایات معصومین هم وارد شده، از جمله پیامبر گرامی می فرماید: «لكل شی ء حلیه و حلیه القرآن الصوت الحسن» (برای هر چیزی زیوری است و زیور قرآن صدای خوب است)[19] و نیز امام صادق (ع) در مورد آیه (و رتل القرآن ترتیلا) فرموده اند: «هو ان تتمكث فیه و تحسن به صوتك» (ترتیل

[صفحه 442]

آن است كه مكث و توقف كنی در خواندن قرآن و (عجله ننمائی) و صدای خود را در قرآن خواندن نیكو قرار دهی).[20].

از این تفسیر و دیگر سخنان بزرگان دین روشن می شود كه: علی (ع) در این خطبه به حسن ظاهری و ادب ظاهری اشاره كرده اند، زیرا فرمودند: (تالین لاجزاء القرآن یرتلونه ترتیلا) از موارد تادب ظاهری نظر كردن به قرآن است كه خود عبادتی مستقل است، در روایت نبوی آمده: «النظر فی ثلاثه اشیاء عباده: النظر فی وجه الوالدین، و فی المصحف، و فی البحر» (نظر كردن در سه چیز عبادت است: 1- نظر در سیمای پدر و مادر 2- در قرآن 3- در دریا)[21] درباره آداب تلاوت قرآن مطلب بسیار زیبائی است، كه: در دو روایت بسیار جالب بیان شده است، روایت اول از امام صادق (ع) است كه: فرمودند: قال رسول الله (ص): «نظفوا طریق القرآن» (راه قرآن را تمیز كنید) قیل: «یا رسول الله! و ما طریق القرآن؟ (گفته شد: یا رسول الله، طریق و راه قرآن چیست ؟) قال: «افواهكم» (فرمود: دهانهای شما) قیل: «بماذا؟» گفته شد: به چه چیز ؟ قال: «بالسواك (فرمود به مسواك كردن).[22].

روایت دومی از امام رضا (ع) است كه: از پدرانش نقل می كند: تا به رسول الله می رسد: قال رسول الله: «افواهكم طرق من طرق ربكم، فنظفوها» (دهانهای شما راههای پروردگار شما است، پس آن را تمیز و نظیف كنید).[23].

ائمه هدی (ع) كه خود چنین دستوراتی صادر می كردند، خود اولین عمل كنندگان به آنها بوده اند، در روایت آمده كه امام سجاد (ع) بهترین مردم از نظر صوت قرآن بودند، و صدا را بلند می كردند، تا اهل منزل بشنوند و بقدری جاذبه

[صفحه 443]

داشت كه سقاها كه عبور می كردند ایستاده و گوش فرامی دادند و امام باقر (ع) هم وقتی در شب قرآن تلاوت می كردند، صدا را بلند كرده به طوری كه افراد ایستاده و گوش می كردند.[24].

ب- ادب باطنی- از قرآن كریم می توان استفاده كرد كه مراعات ادب باطنی در خواندن كتابی نشانه ایمان به آن كتاب است، زیرا در مورد مومنین اهل كتاب چنین گوید: (الذین آتیناهم الكتاب یتلونه حق تلاوته اولئك یومنون به)[25] (كسانی كه به آنها كتاب دادیم (یعنی یهود و نصاری كه به آنها تورات و انجیل دادیم) و حق خواندنش را بجای آوردند آنها مومنین به آن كتابند) و بدیهی است كه بدون ادب باطنی حق خواندن اداء نخواهد شد.

در جای دیگر می فرماید: (الله نزل احسن الحدیث كتابا متشابها مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم) (خداوند نازل كرد بهترین قول را به صورت كتابی كه اجزای آن متشابهند، و هیچگونه تناقضی بین آنها نیست، كتابی كه بعضی قصه ها و اخبار و احكام و مواعظ آن مكرر است و پوستها (و دلهای) كسانی كه خوف از خدا دارند از این كتاب می لرزد).[26].

امام صادق (ع) وقتی قرآن را به دست می گرفتند قبل از خواندن آن دعاهائی می خواندند از جمله می فرمودند: خدایا، نظر مرا در قرآن عبادت و قرائت و خواندن در آنرا فكر، و فكر مرا در آن عبرت قرار ده، و مرا از جمله كسانی قرار ده، كه از

[صفحه 444]

مواعظ تو در قرآن متعظ و پندآموز، و از معاصی تو اجتناب كنم، و در موقع خواندن آن بر گوشم مهر مزن، و بر چشمم پرده میفكن، و قرائت مرا قرائت و خواندن بدون تدبر قرار مده، بلكه چنان قرار ده كه در آیات و احكام آن تدبر كنم، و گیرنده شرایع دین تو باشم، و نظر مرا در آن نظر غفلت و تلاوت مرا تلاوتی بیهوده قرار مده، كه تو رئوف و رحیم هستی.[27].

از كلمات دیگر امام صادق (ع) این است كه: فرمود: كسی كه قرآن را بخواند، و خاضع برای خدا نشود، و قلب او رقیق نگردد، و لباس حزن و ترس در درونش نپوشد، پس عظمت خداوندی را سبك شمرده است... پس نظر كن كه: چگونه كتاب پروردگارت و منشور ولایتت را تلاوت می كنی، و چگونه به اوامر و نواهی او جواب می گوئی، و چگونه امتثال حدود او می كنی... و نزد وعده ها (و احسانها) و وعیدها (و عذابهای وعده داده شده) توقف كن، و در مثالها و مواعظ او تفكر كن «و احذر ان تقع من اقامتك حروفه فی اضاعه حدوده» یعنی بترس از اینكه حروف قرآن را بپای داری و در حفظ و خواندن آن كوشا باشی، ولی حدود (و اوامر و نواهی) او را ضایع كنی، و به عبارت ساده تر، به الفاظ بپردازی و با الفاظ معانی را ضایع كنی. و در خواندن و حفظ الفاظ تلاش می نمائی، و در تعلم مفاهیم تعلل می ورزی.[28].

در روایتی دیگر امام صادق (ع) فرمودند: «ان القرآن نزل بالحزن فاقرووه بالحزن» (همانا قرآن با حزن نازل شد پس آنرا با حزن قرائت كنید).[29].

در احادیث آمده كه: «حفص» گفت: ندیدم احدی را كه در خوف از خدا و در امیدواری به او محكمتر از موسی بن جعفر (ع) باشد، او قرائتش با حزن و اندوه بود، و در هنگام خواندن، گویا انسانی را مخاطب قرار داده است.[30].

[صفحه 445]

9- آثار قرائت قرآن

در قرآن كریم ازدیاد ایمان و توكل بر پروردگار از آثار قرائت قرآن به شمار آمده است. در سوره مریم چنین فرماید: (... و اذا تلیت علیهم آیاته زادتهم ایمانا و علی ربهم یتوكلون) (... و زمانی كه آیات خداوند بر آنها تلاوت می شود، ایمان مومنین به خدا زیاد و بر پروردگارشان توكل می كنند).[31].

در جای دیگر تواضع و به خاك افتادن و گریه از خوف خداوند را ارمغان قرائت قرآن به حساب می آورد: (... اذا تتلی علیهم آیات الرحمن خروا سجدا و بكیا) (... زمانی كه آیات پروردگار بر آنها تلاوت می شود به صورت سجده بر خاك افتاده و می گریند).[32].

تا به اینجا چهار اثر ذكر شد: 1- ازدیاد ایمان 2- توكل بر پروردگار 3- تواضع و به خاك افتادن 4- گریه از خوف خدا.

حال به بعض دیگر از آثار در روایات می پردازیم:

5- نورانیت خانه 6- ایجاد خیر كثیر 7- تمتع و بهره بردن دیگران از قرائت قاری قرآن 8- درخشندگی و نورافشانی خانه ای كه در آن قرآن تلاوت می شود برای اهل آسمان، همچنانكه ستارگان آسمانی برای اهل دنیا نورافشانی می كنند و در واقع خانه هائی كه در آن قرآن خوانده می شود ستارگان زمین برای اهل آسمان هستند. (قال النبی (ص): «نوروا بیوتكم بتلاوه القرآن!... فان البیت اذا كثر فیه تلاوه القرآن كثر خیره و امتع اهله و اضاء لاهل السماء كما تضی ء نجوم السماء لاهل الدنیا).[33].

9- رفع عذاب: قال النبی (ص): «لا یعذب الله قلبا وعی القرآن» (عذاب

[صفحه 446]

نمی كند خدا قلبی را كه در آن قرآن جای دارد).[34].

10- بركت بسیار 11- حضور ملائكه 12- هجرت و دور شدن شیاطین: (قال علی (ع): البیت الذی یقرا فیه القرآن و یذكر الله- عز و جل- فیه تكثر بركته و تحضره الملائكه و تهجره الشیاطین...).[35].

13- عدم هلاكت مردم، علی (ع) در زمره كسانی كه حرمت آنها موجب عدم هلاكت مردم می شود كودكان متعلم و فراگیرنده قرآن را شمرد (والولدان یتعلمون القرآن).[36].

14- دفع بلاء 15- محفوظ بودن از شر دشمنان 16- نزول باران (قال الباقر (ع)... و رجل قرا القرآن... فباولئك یدفع الله العزیز الجبار البلاء و باولئك یدیل الله- عز و جل- من الاعداء و باولئك ینزل الله- عز و جل- الغیث من السماء)[37]. 17- اختلاط قرآن با گوشت و خون 18- قرار گرفتن در زمره فرشتگان با كرامت و نیك

19- قرآن مانع از عذاب قاری قرآن است: (قال الصادق (ع): «من قرا القرآن و هو شاب مومن اختلط القرآن بلحمه و دمه و جعله الله مع السفره الكرام البرره و كان القرآن حجیزا عنه یوم القیامه».[38].

20- نزدیك بودن دعا به اجابت- امام صادق (ع) از پدر بزرگوارشان این حدیث را نقل می كنند: «اغتنموا الدعاء عند خمس: عند قراءه القرآن و عند الاذان و عند نزول الغیث و عند التقاء الصفین للشهاده و عند دعوه المظلوم، لیس لها حجاب دون العرش» (دعاء را در پنج وقت غنیمت شمرید: (كه نزدیك به اجابت باشد) در وقت قرائت قرآن و اذان و نازل شدن باران و در وقت برخورد دو جناح (حق و باطل)

[صفحه 447]

در جنگ به قصد شهادت و در وقت دعوت مظلوم، در این پنج وقت حجابی برای استجابت دعا جز عرش الهی نیست).[39].

حال به معنی ترتیل بپردازیم، تا معنی (یرتلونه ترتیلا) روشن شود، امام صادق (ع) در بیان آیه: (و رتل القرآن ترتیلا) فرمودند علی (ع) چنین فرموده: «بینه تبیانا و لا تهذه هذ الشعر و لا تنثره نثر الرمل و لكن اقرعوا به قلوبكم القاسیه و لا یكن هم احدكم آخر السوره»[40] (واضح كن قرآن خواندنت را و نه مثل شعر به سرعت بخوان و نه مثل شن و ریگ بیابان پراكنده بخوان به طوری كه فاصله زیاد شود، ولكن قلبهای سخت و با قساوت خود را با قرآن خواندن بكوبید و هرگز همت شما رسیدن به آخر سوره نباشد (بلكه همیشه به دنبال كیفیت و اثرپذیری باشید، نه به دنبال كمیت و زیاد خوانی فقط.)

در روایات گذشته در قسمت ادب ظاهری روایتی را در ذیل همین آیه قرآن (و رتل القرآن ترتیلا) از امام صادق (ع) آوردیم، كه فرمودند: «هو ان تتمكث فیه و تحسن به صوتك» («ترتیل»، مكث كردن و توقف در قرائت قرآن است، (كه نه زیاد سریع خوانده شود، و نه بسیار كند و آهسته) و اینكه نیكو كنی صوت خود را در خواندن قرآن).

سئوال: در بعضی روایات مثل روایتی كه گذشت می گوید همت شما سریع خواندن و رسیدن به آخر سوره نباشد، بلكه همت شما بهتر خواندن باشد نه بیشتر خواندن، در بعضی دیگر از روایات هر چه بیشتر خواندن مورد توجه و عنایت قرار گرفته است، چگونه این دو دسته روایات قابل جمع هستند؟!

جوابهای مختلفی ممكن است برای وجه جمع پیدا كرد، كه: به سه قسمت آن اشاره می كنیم: 1- ممكن است بگوئیم مراد از هر چه بیشتر خواندن، مجرد

[صفحه 448]

بیشتر خواندن بدون تدبر نیست، بلكه مراد این است كه وقت بیشتر گذارده و آیات بیشتری را با تامل و تعمق بیشتری قرائت كنیم 2- ممكن است مراد این باشد كه آیات تامل و تدبر شده را سریعتر بخوانید 3- وجهی كه بیشتر به ذهن و به واقع نزدیكتر است، این است كه دو دسته روایات ناظر به اختلاف حالات انسان است، در بعضی مواقع حال تدبر و تعمق هست، و در بعضی مواقع حال قرائت قرآن فقط هست، ولی حال تعمق و تدبر عمیق نیست. گفتنی است كه: این وجوه به ذهن ما آمده و ممكن است افرادی با دقت بیشتری وجوه بهتری بیابند و امیدوارم مطالعه كنندگان به این توفیق دست یابند انشاء الله تعالی.

با توضیحاتی كه داده شد روشن گردید كه از صفات پرهیزكاران شب زنده داری و قیام در قلب تاریكی شب و تلاوت قرآن و راز و نیاز با خداوند است، تلاوتی با ترتیل كه نشانه ی تدبر در معانی قرآن و ره توشه گرفتن از مفاهیم بلند آن است. مرحوم الهی در ذیل (اما اللیل فصافون اقدامهم) در وصف شب چنین می سراید:

شب آمد رفیق دردمندان
شب آمد شب حریف مستمندان

شب آمد شب كه نالد عاشق زار
گهی از دست دل گاهی ز دلدار

شب آمد شب كه گردد محفل من
سیه چون زلف دلبر یا دل من

شب است آشوب رندان نظر باز
شب است آهنگ بزم عشق دمساز

[صفحه 449]

شب است انجم فروز كاخ نه طاق
شب است آتش زن دل های مشتاق

شب از فریاد مرغ حق شود مست
به تار طره جانان زند دست

شب است اختر شناسانرا دل افروز
شب است آتش بجانان را جگرسوز

شب آمد عرصه گیتی كند تنگ
بفریاد آورد مرغ شباهنگ

شب آمد كاروان عشق را میر
شب آمد قلزم پر موج تقدیر

شب آمد كشتی دریای توحید
شب آمد شهپر عنقای تجرید

شب آمد حكمت آموز دل پاك
شب آمد گوهر افروز نه افلاك

شب آمد موج زن دریای حیرت
شب آمد مستی صهبای حیرت

[صفحه 450]

شب آمد دلفریب آسمانی
چراغ افروز صبح شادمانی

شب آمد منظر زیبای افكار
شب آمد صفحه پر نقش اسرار

شب آمد پرده پر گوهر نور
شب آمد محفل اسرار مستور

شب آمد دفتر خوش داستانها
قیاس آموز علم آسمان ها

شب آمده پرده پوش مست و هشیار
فروغ دیده و دل های بیدار

شب است آئینه زلف نكویان
حجاب افكن زروی ماهرویان

شب از زلف نگاران راز گوید
حدیث عشق با دل باز گوید

شب از طاووس زرین، بال بشكست
خروس از ناله هشیار شد مست

[صفحه 451]

شب آمد نقشه صحرای افلاك
شب آمد طوطیای چشم ادراك

بشب مردان كه در ره تیز گامند
بسان شمع سوزان در قیامند

بشب مرغان حق را سوز و سازست
بخاك عشق شب روی نیاز است

شب آن معراجی عرش آشیانه
ف«سبحان الذی اسری» ترانه

فراز بارگاه عرش بنشست
ز جام لی مع الله گشت سرمست

شب آن مه تافت بر جای پیمبر
سپهر عشق را بخشید زیور

سزد شبرا كه شاه كشور عشق
چنین گفت از دل دانشور عشق

كه مشتاقان حق چون شمع سوزان
بشب استاده با قلب فروزان

[صفحه 452]

همی خوانند خوش در پرده با شور
چو شمع از دفتر عشق آیت نور

بكویش غیر آه شب روان نیست
نسیم صبحگاه آگاه از آن نیست

بروز از چهره گلهاست شاداب
بشب فریاد بلبل میبرد تاب

بروز از چشم احساس است بیدار
بشب احساس جان آمد پدیدار

بروز از روزی مردم گشایند
بشب دلهای مشتاقان ربایند

اگر روز آورد بر جسمها جان
شب آرد جان بكوی وصل جانان

شب ار چشم طبیعت رفت در خواب
دل بیدار گشت از شوق بی تاب

شب ار بیدانشان آرام یابند
به شب ارباب دانش كام یابند

[صفحه 453]

شب ار آرامش خورشید خواهند
برامش[41] لعبت[42] ناهید[43] خواهند

شب ار سازد یكی سیاره گمراه
براه آرد هزار استاره و ماه

شب ار چشم بتان خونریز باشد
سر مستان نشاط انگیز باشد

شب تار آینه صنع الهی است
به ظلمت آب حیوان را گواهی است

هزاران چلچراغ روشن از خود
شب افروزد بر این سقف زمرد

برون ار راز عالم شد پدیدار
بشب در پرده رقصد مست و هشیار

زر افشان كرد روز ار دامن خاك
پر از در كرد شب دامان افلاك

[صفحه 454]

اگر خورشید باشد خسرو روز
سپاه انجم شب باد فیروز

حكایت (شب عاشقان سبحان)

شنیدستم شبی شب زنده داری
بگردون داشت چشم اشكباری

همی دید آن نظر باز شبانه
كواكب را به چشم عاشقانه

فلك می دید و لعل از دیده میسفت
بیاد حق سخن با ماه می گفت

دل و دیده سپرد آن خوش نظاره
بگیسوی شب و ناز ستاره

به مشگین طره شب شانه می زد
وزان راه دل دیوانه می زد

گهی با زهره كردی مهره بازی
گهی با مشتری خوش دلنوازی

[صفحه 455]

ز لعل ماه گاهی بوسه می خواست
نشاطش می فزود و غصه می كاست

گهی ابری نقاب ماه می گشت
ز ناز مهوشان آگاه می گشت

لبش خوش نغمه سبوح می زد
دلش در پرده ساز روح می زد

به یاد آوردش از یار نهانی
تماشای جمال آسمانی

بچشمان در تماشای سماوات
به جان باروی جانان در مناجات

حدیث دل به شام تار می گفت
غزل بر یاد زلف یار می گفت

نظر بر انجم رخشنده می دوخت
به حیرت همچو شمع بزم می سوخت

همی گفتا كه یا رب آسمان چیست
مرصع طاق زیبا طیلسان[44] چیست

[صفحه 456]

همی گفتا الهی یا الهی
مرا بر آسمانت نیست راهی

تو آگاهی فراز آسمان چیست
فروزان ماه و تابان اختران چیست

گهرهائی بود رخشان كواكب
و یا روشن چراغی نجم ثاقب

كه بنشاند این بتان بر طاق مینا
در آنان كرد حیران چشم بینا

سروش غیب گفتش ناگهانی
خدا بین شو ز نقش آسمانی

در این آئینه حسن یار پیداست
به چشم جان رخ جانان هویداست

هزاران كشتی نور است تابان
در این دریای بی ساحل شتابان

همه مجبور عشقند این قوافل
شتابان كو بكو منزل به منزل

[صفحه 457]

به جز حیرت در این نه پرده ره نیست
گدا را ره به كاخ پادشه نیست

كه هر شمعی در این محفل جهانیست
زمینی یا زمین و آسمانی است

بحكم حس نشاید گشت مغرور
كه پندارد چراغی روشن از دور

همه افلاكیان مستند و مدهوش
باسرار نهان گویا و خاموش

كمر بسته به حكم عشق سرمد
ندارد ملك عشق پار[45] سرحد

بلند اندیشه را آنجا رهی نیست
بجز حیرت خرد را آگهی نیست

ولی چون شمع این كاخ شهانه
تو افروزان دل از آه شبانه

چه شب گردد براه عشق میتاز
ز دیده پرده غفلت برانداز

[صفحه 458]

چو شب گردد اگر هوشیاری ایدوست
نباشد خوشتر از بیداری ایدوست

چو شب گردد بساز عشق برخیز
رها كن دل بزلف دلبر آویز

به همراه شباهنگان افلاك
به راه عشق ناز از بستر خاك

بخاك از آب چشمان آتش افروز
دل از مه طلعتان آسمان سوز

بدیده باش چون ابر گهربار
بدل سوزان تر از شمع شرر بار

گهی با فكر و گه با ذكر سبوح
صبوحی[46] زن مگر روشن شود روح

چو مرغ حق ز دل با ناله زار
بذكر حق سحر گردان شب تار

كه بخشندت ز الطاف الهی
ز آه شب نشاط صبح گاهی

[صفحه 459]


صفحه 439، 440، 441، 442، 443، 444، 445، 446، 447، 448، 449، 450، 451، 452، 453، 454، 455، 456، 457، 458، 459.








    1. رجوع شود به كتاب الحیاه بحث حرمه القرآن جلد 2 صفحه 151.
    2. الحشر آیه 21.
    3. بحار الانوار جلد 92 صفحه 19 از جامع الاخبار صفحه 46.
    4. بحار الانوار جلد 92 صفحه 22 از كتاب (الامامه و التبصره).
    5. امالی صدوق صفحه 53.
    6. امالی صدوق صفحه 207.
    7. بحار الانوار جلد 92 صفحه 19 از جامع الاخبار صفحه 48 -46.
    8. بحار الانوار جلد 92 صفحه 19 از جامع الاخبار صفحه 48 -46.
    9. بحار الانوار جلد 92 صفحه 17 -18 از جامع الاخبار صفحه 48 -46 (به نقل از جلد 2 الحیاه صفحه 253).
    10. بحار الانوار جلد 92 صفحه 18 از جامع الاخبار.
    11. بحار جلد 92 صفحه 19 از جامع الاخبار.
    12. عده الداعی صفحه 270.
    13. بحار جلد 92 صفحه 20 از جامع الاخبار صفحه 48 -46.
    14. آل عمران آیه 79.
    15. وسائل الشیعه جلد 4 صفحه 825 بنقل از الحیاه جلد 2 صفحه 155.
    16. عده الداعی صفحه 269.
    17. المزمل آیه 4.
    18. الاعراف آیه 204.
    19. وسائل جلد 4 صفحه 859.
    20. وسائل جلد 4 صفحه 856.
    21. بحار جلد 10 صفحه 368.
    22. بحار جلد 76 صفحه 131 از كتاب «المحاسن» صفحه 558.
    23. بحار جلد 76 صفحه 130 از «صحیفه الرضا» صفحه 11.
    24. الوسائل جلد 4 صفحه 9- 858.
    25. البقره آیه 121.
    26. الزمر آیه 23 مثانی را مرحوم علامه طباطبائی در تفسیر المیزان جمع مثنیه به معنی معطوف گرفته اند زیرا بعضی آیات بر بعضی دیگر منعطف و بعضی در روش كردن و تفسیر بعض دیگر دخیل است و مرحوم طبرسی در مجمع البیان در وجه نامگذاری قرآن به مثانی گفته زیرا قصص و اخبار و احكام و مواعظ آن مثنی (مكرر) می شود و همچنین در تلاوت اگر مكرر شود خستگی نمی آورد.
    27. بحار جلد 92 صفحه 207 از كتاب «مصباح الانوار»- الحیاه جلد 2 صفحه 160.
    28. بحار جلد 85 صفحه 43.
    29. وسائل جلد 4 صفحه 857.
    30. وسائل جلد 4 صفحه 857.
    31. الانفال آیه 2.
    32. الانفال آیه 58.
    33. عده الداعی صفحه 9- 268.
    34. امالی شیخ طوسی جلد 1 صفحه 6.
    35. الكافی جلد 2 صفحه 610.
    36. علل الشرایع صفحه 521.
    37. الكافی جلد 2 صفحه 17
    38. ثواب الاعمال صفحه 126.
    39. امالی صدوق 234.
    40. وسائل جلد 4 صفحه 856- مجمع البیان ذیل همین آیه در سوره المزمل.
    41. رامش: مخفف آرامش.
    42. لعبت: بازیچه، اسباب بازی، در فارسی بمعنی دلبر و معشوق زیبا می گویند.
    43. سیاره و كره زهره (فرهنگ عمید).
    44. رداء، جامه گشاد و بلند، طیالس و طیالسه جمع آن است. (فرهنگ عمید).
    45. پار: گذشته، سال گذشته، پارسال، پایار هم گفته شده، و نیز مخفف پاره.
    46. شرابی كه صبح زود بخورند (صبوح: هر چیز كه صبح بخورند مانند شیر یا شراب).